لحظه هایی که بدون تو می گذرند

دلتنگ اسم خودمم، با صدای تو لحظه هایی که بدون تو می گذرند ...

 

دیوانه و دیوانه و دیوانه و مستم

غیر از تو و غیر از تو کسی را نپرستم

دل دست تو و مست تو و بسته به جانم

از عشقت حیرانم

تو ساغر عشقی

بال و پر عشقی

یک کوچه ی پیدا نشده توی بهشتی

رسوای زمانم

افتاده به جانم

عشق توئه عاشق کش شیرین زبانم

دلتنگ تو ام یار

در چنگ تو ام یار

مجنون قسم خورده ی دلتنگ توام یار

تو روح و روانی

ارامش جانی

عاشق تر از آنم که بگویم که بدانی

لحظه هایی که بدون تو می گذرند ...

دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها 

بغلم کن بغلم کن بین نامردا من تک ننداز

دریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم 

توی این مرداب با این آدما بر خوردم بد​​​ کم آوردم

لحظه هایی که بدون تو می گذرند ...

به اندازه یک هفته برای آریا پدری کردم

لحظه هایی که بدون تو می گذرند ...

  هنوزم مثل گذشته عاشقم هنوزم عشق تو حرمت منه نزار این باده حریس هرزه در ساقی بودنمونو بشکنه خنده هاتو نزار هیشکی ببینه نمیخوام باد موهاتو شونه کنه نزار این شرم و نجابتت یه روز غیرمن کسی رو دیوونه کنه نزار جادوی چشای عاشقت جز دلم هیچ دلی رو بلرزونه کاری کن که دستای رفاقتت مثل قلبت پاک و معصوم بمونه گرمیه نگاه تو مال منه سردیه نگاهت ولی مال همه با تو خوشبختمو عاشقانه ام پاکیه تو اعتبار اسممه نمیخوام بین منو تو هیچ کسی راه دوست داشتنتو بلد باشه نزار این چشمای بی گناه تو تو حراج هر نگاه بد باشه نزار جادوی چشای عاشقت جز دلم هیچ دلی رو بلرزونه کاری کن دستای رفاقتت مثل قلبت پاک و معصوم بمونه گرمیه ن لحظه هایی که بدون تو می گذرند ...ادامه مطلب

برای اینکه بفهمی چه می کشم ، ای کاش
عوض شود دو سه ثانیه جایمان با هم

" مهرداد بابایی "

لحظه هایی که بدون تو می گذرند ...